کارکرد اعجازی ثقل دوم
کارکرد اعجازی ثقل دوم
شیخ صدوق (ره ) در کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام حدیثی از امام رضا علیه السلام نقل کرده که به نحوی شرح حدیث ثقلین به شمار می آید؛
الإمام الرضا علیه السلام: الحَمدُ للَّهِ الَّذی حَفِظَ مِنّا ما ضَیَّعَ النّاسُ، ورَفَعَ مِنّا ما وَضَعوهُ، حَتّى لَقَد لُعِنّا عَلى مَنابِرِ الکُفرِ ثَمانینَ عاماً، وکُتِمَت فَضائِلُنا، وبُذِلَتِ الأَموالُ فِی الکَذِبِ عَلَینا، وَاللَّهُ تَعالى یَأبى لَنا إلّاأن یُعلِیَ ذِکرَنا، ویُبَیِّنَ فَضلَنا. وَاللَّهِ، ما هذا بِنا وإنَّما هُوَ بِرَسولِ اللَّهِ صلى الله علیه و آله وقَرابَتِنا مِنهُ، حَتّى صارَ أمرُنا وما نَروی عَنهُ أنَّهُ سَیَکونُ بَعدَنا مِن أعظَمِ آیاتِهِ ودَلالاتِ نُبُوَّتِهِ.(1)
ترجمه
امام رضا علیه السلام: سپاس، خدایى را که آنچه را مردم، در باره ما تباه کردند، حفظ کرد و آنچه را آنان براى ما پَست کردند، رفعت بخشید، تا جایى که ما، هشتاد سال بر روى منبرهاى کفر، لعنت شدیم و فضایل ما کتمان گردید و در راه دروغ بستن به ما پولها خرج شد؛ امّا خداوند متعال براى ما جز این نخواست که نام ما را بلندآوازه گرداند و فضیلت ما را آشکار سازد. به خدا سوگند، این نه به خاطر شخص ما، بلکه به واسطه وجود پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و خویشاوندى ما با اوست، تا جایى که قضیّه ما و آنچه از او روایت مىکنیم، به زودى، پس از ما از بزرگترین آیات و نشانههاى نبوّت او خواهد شد.
جمله پایانی این حدیث؛ « حَتّى صارَ أمرُنا وما نَروی عَنهُ أنَّهُ سَیَکونُ بَعدَنا مِن أعظَمِ آیاتِهِ و دَلالاتِ نُبُوَّتِهِ» تصریح دارد که داستان امامت اهل بیت (ع) و آنچه از پیامبر (ص) می گویند از بزرگترین نشانه های نبوت رسول اکرم (ص) خواهد بود.
چنانکه می دانیم معجزه مشهور پیامبر (ص) قرآن کریم است که کتاب هدایت نامیده شده با این حال نبی مکرم اسلام در اواخر عمر تأکید کردند که من از میان شما می روم و از خود دو چیز گرانسنگ بجا می گذارم ؛ کتاب خدا و عترتم.« إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی.»(2)
از آنجا که پیامبر اسلام آخرین پیامبر الهی است طبیعتا در دوران پس از ایشان مردم دوران های مختلف برای پیروی از آن پیامبر رحمت، نیاز به نشانه یا نشانه هایی دارند تا دلیلی باشد بر نبوت ایشان. قرآن کریم به عنوان کتاب موجود و در دسترس ، به عنوان معجزه ای دائمی و جاری در زمان، نشانه ای همیشگی بر نبوت ایشان بوده است و اندیشمندان مسلمان بحث های فراوانی در باره اعجاز آن دارند. همچنین عالمان دینی پیوسته متوجه نیاز نسلهای معاصرشان به بحث از دلایل اثبات نبوت خاتم پیامبران بوده اند.
از این رو، در کنار برجسته کردن اعجاز قرآن کریم به اخبار رسیده در باره معجزات دیگر پیامبر (ص) نظیر «شق القمر» توجه نشان داده اند و کتابهایی با عنوان «دلائل النبوة» به نگارش در آوردند. دلایل نگارى یکى از گرایشهاى سیره نویسى است که از قرن چهارم رواج یافت بیشتر از سوی اخباریان، تا پاسخگوی شبهاتى باشند که درباره اثبات نبوت مطرح شده بود. آثاری مثل تثبیت دلائل النبوة نوشته قاضی عبدالجبار (م 415 ق) ، دلائل النبوة نوشته ابو نعیم اصفهانى (م 430 ق) و دلائل النبوة نوشته ابو بکر بیهقى (م 458 ق) حاصل تلاش اندیشمندان این دوره است. در این آثار، برای اثبات نبوت نبی مکرم اسلام به اخبار رسیده از صحابه و دیگران در باره معجزات پیامبر (ص) تمسک جسته شده است. نقل های گوناگون و گاه ضعیف در باره معجزات ، نقد و خرده گیری منتقدان در دوره معاصر را در پی داشته است تا آنجا که نقل معجزات گوناگون غیر از قرآن این گونه تفسیر شده که اندیشمندان مسلمانان در رقابت با مسیحیان و یهودیان که پیامبرانشان معجزات مادی و حسی گوناگون داشته اند به نقل این گونه معجزات روی آورده اند و گرنه معجزه پیامبر اسلام همان معجزه معنوی یعنی کتاب آسمانی قرآن است.
این حدیث رضوی تصریح دارد که أهل بیت پیامبر (ص) معجزه معنوی دیگر ایشانند. بدین ترتیب دو امر گرانسنگی که پیامبر(ص) از خود بجا گذاشته هر دو دلیل پیامبری ایشانند و هر دو، همپای هم، معجزه نبوی اند همان گونه که هر دو هدایت گرند و نجات دهنده بشر از ظلمات. دو معجزه از جنس آگاهی و معرفت که از شائبه های معجزات حسی و مادی، به دورند.
در این حدیث تأکید شده که پس از ما، ماجرای امامت ما و آنچه از پیامبر (ص) می گوییم از بزرگترین نشانه ها و دلایل نبوت پیامبر اسلام (ص) به شمار خواهد آمد. این تعبیر امام رضا علیه السلام گویای آن است که در امر امامت، شخصیت ائمه (ع) و آنچه از پیامبر (ص) روایت کرده اند ظرفیت عظیمی نهفته است که می تواند انسانهای منصف را به حقانیت پیامر (ص) رهنمون سازد. البته کشف این ظرفیت و به فعلیت رسیدن آن به آینده حواله شده چرا که درک این حقیقت، احتیاج به آگاهی و شناخت عمیق از ائمه (ع) و کارایی آنان دارد و در زمان معصومان (ع) چنین شناختی فراهم نبود چنانکه نسل معاصر نیز به چنین شناختی دست نیافته است.
چند نکته در خصوص اعجاز اهل بیت (ع)
- دین برنامه ایست جامع برای اداره بشر. جوامع انسانی و نسل های گوناگون، به میزان توجه، دغدغه مندی دینی و پایبندی خود به دین، می توانند از آن برنامه و نقشه راه استخراج کنند.
جامعه معاصر پیامبر(ص) پس از سقیفه با بی اعتنایی به عترت و توجه به الگوهای رایج حکومتی و تأثیر پذیری از فرهنگ دوره جاهلیت، خود را از برنامه جامع دینی محروم کرد و راه دیگری را برگزید و بدین ترتیب پیوسته از طریق مستقیم فاصله بیشتری گرفت لذا تجربه صدر اسلام (به جز چهار سال حکومت امام علی (ع)) کمک چندانی به شناخت پیامبر(ص) و حقانیت ایشان نمی کند و از این جهت اندوخته ای برای نسل های بعد بجا نگذاشته است و مخاطب امروز را به ماهیت برنامه «شریعت محمدی» رهنمون نمی سازد بلکه بر عکس او را از این حقیقت دور می کند.
- از سوی دیگر، تأثیر پذیری جامعه علمی اهل سنت از اندیشه های برخی صحابه و محدود شدن آنها در چارچوب فکری مکتب خلفا، آنها را از ارائه برنامه ای جامع از دین اسلام ناتوان کرده به ویژه که در دوران معاصر، نیازهای گوناگون بشر رخ نموده و مدیریت آن با برنامه دین نیازمند آگاهی کامل به شریعت است. غم انگیزتر آنکه، منابع اهل سنت نقل هایی در باره پیامبر (ص) آورده اند که نه تنها به شناخت حقیقی این پیامبر رحمت کمک نمی کند بلکه مایه منقصت ایشان و خرده گیری دشمنان می شود مانند آنچه که از عایشه نقل شده و دست¬مایه آثاری چون «آیات شیطانی» سلمان رشدی قرار گرفته است.
این در حالی است که اهل بیت پیامبر (ص) با سیره و سخنان خود، شناخت درستی از صاحب شریعت ارائه کرده اند و غبار شائبه ها را از چهره ایشان زدوده اند.
- از دیگر سو، اخبار گوناگون از خلفا و عالمان دینی مکتب خلفا، به ما رسیده که به برتری علمی امامان شیعه و حتی شایستگی آنان برای خلافت اعتراف دارند و طبیعتا آنکه عالمتر است فهم بهتری از دین دارد و می تواند معرف خوب دین و صاحب شریعت و حقیقت آن باشد وقتی در دوره گذشته که شیوه زندگی مدرن امروز هنوز تجربه نشده بود چنین حقیقتی در باره خلفا و دیگر اندیشمندان مکتب آنها بیان می شده و اهل بیت (ع) در مقایسه با آنها، تواناتر و عالم تر بوده اند به طریق اولی این نسبت در دوران معاصر، شدیدتر خواهد بود.
نتیجه آنکه امروه نیز سیره و سخنان اهل بیت (ع) می تواند جامعیت دین و حقانیت نبوت پیامبر (ص) را برای نسل فعلی بازگو کند و اعجاز و دلیلی باشد بر نبوت ایشان و این که متصل به وحی الهی اند.
برجستگی شخصیت أمیر مؤمنان (ع) از جهات گوناگون و توان علمی بالا، آینده نگری اهل بیت (ع) در باره دین و سرنوشت امت و جانفشانی و از خود گذشتگی در حد پذیرش مصیبت عاشورا، مدیریت تدریجی و گام به گام فرهنگی تربیتی ، کلان نگری ، ورود به عرصه اجتماعیات از جهات گوناگون و توجه توأمان به مصالح دنیا و آخرت آدمی و .... در مقابل کسانی که بیشتر از دوران خودشان نمی فهمیدند همه و همه نشانه آن است که این دین و شریعت، جامع و آسمانی است و پیامبر آن به حق، رسول الهی است.
- پیام این حدیث برای دوران معاصر و دانشمندان علوم اسلامی این است که کلام و سیره اهل بیت (ع) اعجاز زنده نبوی برای شناساندن دین خاتم انبیاست و هر چه اهل بیت بیشتر شناخته شوند شخصیت آسمانی نبی مکرم اسلام بیشتر شناخته خواهد شد و راه برای هدایت نسل امروز بشر، هموارتر و روشنتر خواهد شد. این حقیقت، بیانگر مسؤولیت سنگین عالمان شیعه و اهمیت بالای تبیین سیره اهل بیت (ع) و معارف آنهاست.
بدین ترتیب اهل بیت پیامبر به عنوان ثقل اصغر یا ثقل دوم در حدیث معروف ثقلین در بسیاری جهات شبیه هم ردیف خود یعنی قرآنند، حتی در اعجاز.